شعر نوروزی از دیروز تا به امروز!

2

نوروز به عنوان یکی از مناسبت‌های مهم در ایران‌زمین و کشورهای فارسی‌زبان از جایگاه ویژه‌ای در ادبیات و شعر برخوردار بوده است. شاعران برجسته در دوره‌های مختلف درباره نوروز سروده‌اند و این جشن باستانی را با زیبایی و شکوه خاصی در اشعار توصیف کرده‌اند. از گذشته‌های دور تا امروز، نوروز نه‌تنها به‌عنوان یک مناسبت تاریخی، بلکه به‌عنوان مفهومی ادبی و معنوی در فرهنگ ایرانی باقی مانده است.

در ادامه، به بررسی جایگاه نوروز در شعر ایران می‌پردازیم و چند شعر نوستالژیک از شاعران برجسته را می‌آوریم:


۱. نوروز در اشعار کلاسیک

نوروز در ادبیات کلاسیک فارسی جایگاهی ویژه دارد. شاعران این دوره غالباً نوروز را با طبیعت، شکوفایی و تازه شدن زمین پیوند داده‌اند و آن را نمایانگر تغییر و تحول زندگی دانسته‌اند.

شعر نوروز از سعدی

سعدی شیرازی به زیبایی نوروز را در پیوند با طبیعت و شادی توصیف کرده است:

بر آمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز

سپند افشان کن از دست بلبل
که گردی گلش محرمی در نوروز


شعر نوروز از حافظ

حافظ، شاعر بزرگ ایران‌زمین، نوروز را به‌عنوان نمادی از آغاز و نو شدن زندگی در کنار شادی بیان می‌کند:

بهار آمد که باد بوی عنبر
دهد بر سبزه عنبر سای سنبل

ز دیدن روی خوبش پرتو نور
ز رخسارش همی بر لاله و گل


نوروز در اشعار فردوسی

فردوسی جشن نوروز را با عصری با شکوه و نمادین در شاهنامه بازگو می‌کند و برخاستن طبیعت را با شکوه شاهان باستان پیوند می‌دهد:

چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

نو آمد به سال اندرون جشن نو
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و دو


۲. نوروز در ادبیات معاصر

نوروز در شعر معاصر نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. شعرایی مانند ملک‌الشعرا بهار، اخوان ثالث و نیما یوشیج آینده‌نگری و جلوه‌های طبیعی نوروز را با زبان خاص خود توصیف کرده‌اند.

شعر نوروز از ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار، در عین سادگی، زیبایی و شکوه نوروز را توصیف می‌کند:

باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا
جامه عید بپوشید، چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبریدست خمار
گل عروسی به حجله است، نبندید عذرا


نوروز از اخوان ثالث

اخوان ثالث با زبان آهنگین و نو، نوروز را همراه با حس‌های زندگی و امید چنین می‌سراید:

باز کن پنجره را و بهار صدا کن
در قفس مانده نباید که هراس یار را

نوروز آمد و امید بیامد به دل
لحظه‌ای خنده کن و زندگی به یاد آر


نیما یوشیج و نوروز

نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی، نوروز را با تجدد و تغییر نزدیک به فضای زندگی آدمی بیان می‌کند:

آید بهار و ریزد گل‌ها به باغ
باز شکوفه‌ها گیرد رنگ و ز شوق

تا که بیاورد هوای عشق در دل
نوروز نو، فرخنده ندهد فریب


شعر نوستالژیک از نوروز

گاهی شعرهای ساده اما زیبا درباره نوروز خاطرات قدیمی این جشن باستانی را زنده می‌کنند. برخی از اشعار درون‌مایه‌ای از نو شدن و شور زندگی دارند که حس نوستالژی را تقویت می‌کنند:

شعر نوستالژیک کودکانه

نوروز آمد دوباره به باغ
عید است و هر چقدر هست رخسار گل
شادی و خنده بر لب‌ها نشست
بوی بهار آمد در هوای هر فصل

شعر ساده از روزگار نو

باد بهاری آمد و زنده کرد دل‌ها
سبزه ز خاک پدید آمد دوباره
شادی به سفره نشست اکنون
عطر گل به خانه‌ها پیچید، ای خنده بی‌آشنا


نتیجه‌گیری

نوروز دراشعار فارسی، از گذشته تا امروز، نمادی از تجدد، شادی و آغاز دوباره بوده است. از اشعار حماسی و تاریخی تا توصیفات شاعرانه معاصر، نوروز همواره جایگاه ویژه‌ای در ادبیات و فرهنگ ایرانی داشته است. همین اشعار و وصف‌های پرشور موجب شده‌اند تا این جشن باستانی هم برای ایرانیان و هم برای دیگر کشورهای فارسی‌زبان ماندگار شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *